بدون عنوان
مرسانا جونم امروز به حرکتی کردی که منو خیلی به فکر فرو برد-دیدم چقد زمان زووووووووود میگذره کوچیک که بودی این حرکت رو که انجام میدادی من بهت می گفتم گنجشکم و تو باز امروز برای مامان گنجشک شدی --مامان فدای گنجشکش چه روزهایی است این روزها ... من گرم تو را در آغوش میگیرم و تو صادقانه به من می نگری و لبخندی میزنی که به اعماق وجودم نفوذ میکند و من همچنان باورم نیست وجود سابق تو در بطنم نگاه زیبایت در سنگ نفوذ میکند خداوندا... هزازان بار شکرت می گوییم به خاطر اینکه ما را لایق دانستی و فرشته ای این چنین نازنین را به ما هد...
نویسنده :
مامان سعیده
17:27